organization Logo

از پاسداران جهاد تا حزب همدلی مردم افغانستان

(۱) سیر تحولات شکل گیری حزب پاسداران جهاد اسلامی افغانستان
کودتای کمونیستی ۷ ثور ۱۳۵۷ در شرایطی رخداد که جامعه ما عقب مانده طوریکه باورهای دینی مردم عمدتا بر بنیاد سنت های تاریخی استوار بود، سران حکومت به رغم اکت روشنفکرانه، از وضعیت فرهنگی و اجتماعی جامعه درک واقع بینانه نداشتند. آن‌ها درصدد ایجاد تغییرات گسترده فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی به صورت دفعی وازطریق تهدید باورهای دینی مردم بودند. دستگیر‌ی‌های جمعی، شکنجه های مرگبار، کشتار وسیع علمای دینی و متنفذان قومی و اهانت به ارزش های اعتقادی مردم بدون هیچ اعتنایی انجام می‌گردید. بدین صورت صبر و تحمل عامه لبریز گردید، زمینه های نفرت عمومی علیه رژیم برانگیخته شد، که حاصل آن قیام ها و خیزش های سراسری مردم علیه رژیم بود.دیری نگذشت که مناطق وسیعی کشور از کنترل رژیم کودتا خارج گردید و سران حکومت کمونیستی ناگزیرگردید برای بقای خود از اتحاد جماهیر شوروی سابق تقاضای کمک نمایدکه این اقدام منجر به اشغال افغانستان توسط لشکر چهلم ارتش سرخ شوروی شد.تحرکات خود‌جوش مردم به موازات تهدیدات ناشی از تهاجم و اشغال افغانستان، به تدریج سازمان یافته تر شده و از دل آن، جریان های جهادی وسیاسی شکل گرفت. جریان های جهادی علاوه بر انگیزه های اعتقادی به گرایش های قومی و سمتی نیز به شدت باورمند و متکی بودند. یکی از جریانهای که عمدتا در بین مردم هزاره و شیعه افغانستان ریشه داشت، حزب پاسداران جهاد اسلامی افغانستان بود. این حزب در آزادسازی و کنترل بخش های وسیعی از ساحات مرکزی، شمال،غرب وسائر مناطق شیعه‌نشین نقش برجسته داشت. اعضای این حزب تا سال ۱۳۶۱ باوجود داشتن دیدگاه و ایدولوژی مشترک، فاقد تشکل و سازمان سیاسی نهادینه شده و مشترک بودند. آنان جغرافیای وسیع مناطق آزاد شده را بدون نام و آدرس مشخص و مشترک، مدیریت می کردند. سرانجام در سال ۱۳۶۱ سران این حرکت خودجوش، گردهم آمدند و پس از تبادل نظر و بحث های طولانی بر سر تشکیل جریان مشترک تحت عنوان «پاسداران جهاد اسلامی افغانستان» به توافق رسیدند.
(۲) ساختار و فعالیت‌های سیاسی و نظامی حزب

این حزب با ایجاد شش پایگاه مرکزی، دو پایگاه فرعی و ۱۱۴ مرکز نظامی و اداری در چهارده ولایت از ۲۸ ولایت کشور فعالیت های سازمان یافته سیاسی و نظامی خود را آغاز نمود طوریکه باگذشت نه چندان دور دست‌کم به یکی از قدرتمندترین احزاب جهادی تبدیل شد،زیرا هیچ معادله و تصمیم نظامی و سیاسی در حوزه تحت کنترل شیعیان و هزاره‌ها بدون رعایت و در نظر داشت دیدگاه این جریان قابل دوام و عملی نبود. شاخص ترین چهره های اثرگذار هزاره در این حزب عضویت داشتند که در پایگاه های ششگانه در سراسر مناطق مرکزی، شمال و غرب کشور و نمایندگی های خارج فعالیت می‌کردند. پایگاه های پاسداران جهاد به ترتیب عبارت بودند از:
  • پایگاه مرکزی رسالت: شامل ولایات سرپل، بلخ و سمنگان؛
  • پایگاه مرکزی نبوت: شامل ولایت ارزگان سابق (دایکندی) فعلی؛
  • پایگاه مرکزی علی بن ابیطالب ع: شامل ولایات بامیان و غور؛
  • پایگاه مرکزی توحید: شامل ولایت غزنی؛
  • پایگاه مرکزی خاتم الانبیا: شامل ولایات میدان وردک و پروان؛
  • پایگاه مرکزی فتح ثامن الائمه: شامل ولایات نیمروز و فراه.
  • پایگاه فرعی حیدر کرار در ولایت هلمند؛
  • پایگاه فرعی محمد رسول الله ولایت لوگر.
هرکدام از این پایگاه ها روش مدیریتی خاص و منحصر به فردخود را داشتند. در موضوعات و مشکلات کلان و بحران زا از یکدیگر حمایت جدی و میدانی نمی‌کردند، حتی از رفتار و روش سیاسی- نظامی یکسان و هماهنگ بهره مند نبودند. چهره های شاخص و اثرگذار این حزب که در آزادسازی مناطق مرکزی نقش بارز وبرجسته داشتند، پس از آزادسازی مناطق، اغلب به کار های خدماتی، آموزشی و سازندگی روی آوردند و از رفتن به سمت کسب تجارب سیاسی که ضرورت زمان بود، دور ماندند. فعالیت های گسترده و ابتکارات پر شمار در زمینه‌های بازسازی و آموزش در مناطق دایکندی و شهرستان از ولایت ارزگان سابق، و ولایت غزنی ومناطق وسیعی شمال وغیره... از افتخارات منحصر بفرد رهبران پاسداران جهاد بود.هم‌زمان با تشدید جنگ های بی رویه داخلی، مسئولین این جریان در تماس و هماهنگی با بزرگان سایر احزاب شیعی به این نتیجه رسیدند تا برای مهار جنگ های داخلی از طریق ایجاد ائتلاف و یا وحدت راه حل بنیادی را جستجو نمایند. در نخستین گام در سال ۱۳۶۵ شورای ائتلاف مرکب از احزاب نه گانه هزاره و شیعه ایجادگردید و در ادامه طرح تشکیل حزب وحدت به عنوان تنها راه بیرون رفت از بن بست مطرح شد. حزب پاسداران جهاد برای تحقق یکپارچگی و تشکیل حزب وحدت اسلامی نقش اصلی و کلیدی ایفا کرد. سرانجام پس از ماه ها تلاش های وحدت جویانه، به تاریخ ۲۸ سرطان ۱۳۶۸ «حزب وحدت اسلامی افغانستان»، با حضور ۹ حزب شیعی در بامیان تشکیل گردید. معیار گزینش اعضای اداری در نهادها و ارکان تشکیلات حزب وحدت مانند: شورای عالی نظارت، شورای مرکزی، شورا های نمایندگی خارج، شوراهای ولایتی و غیره بر بنیاد شعاع وجودی احزاب شامل در وحدت، در نظر گرفته شده بود. حزب پاسداران جهاد و سازمان نصر، دو جریان نسبتا قدرتمند‌تر بودند که ازسهم برابر، هر حزب ۹ نفر در همه‌ی ارکان حزب وحدت برخودار بودند و سایر احزاب در مراتب و درجات بعدی از ۷ – ۴ نفربایددرنهاد های فوق الذکر حزب معرفی می‌کردند.شکل گیری حزب وحدت باعث غرور و امید هزاره ها گردید. به گونه ی که دشمنان مردم هزاره از این تحول بزرگ و مثبت نگران و مضطرب شدند، و ازهمان روزهای اول و در آوان جوانی این حزب، دست های پیدا و پنهان برای فروپاشی آن فعال شدند؛ اما تعهد و باورمندی اعضای حزب وحدت، روزنه های نفوذ دشمن را مسدود و مقاصد خرابکارانه آنان را به نا امیدی و ناکامی مواجه نمود.پس از شکل گیری حزب وحدت اسلامی افغانستان، دیری نگذشت که رژیم کمونیستی حاکم در کابل فروپاشید. مجاهدین به عنوان نیروی جایگزین اما، فاقد پلان های استراتژیک دولت داری وارد کابل شدند. این تحول نقطه ی عطف در حیات سیاسی مردم افغانستان به ویژه هزاره ها و شیعیان شمرده می‌شود، زیرا با وصف اینکه بخش های از حزب حرکت اسلامی‌ افغانستان به حزب وحدت نپیوسته بود، اما این حزب با این وجود موفق شد تا خود را به عنوان تنها حنجره و فریاد هزاره ها و شیعیان مطرح نماید. اگر حزب وحدت تنها نماینده اکثریت قاطع شیعیان و هزاره های افغانستان نمی بود، بعد از چرخش قدرت به نفع احزاب جهادی در ۸ ثور ۱۳۷۱، هرگز تحولات به نفع مردم هزاره گردش نمی‌کرد. درست مثل شرایط کنونی، که ده ها گروپ به نمایندگی از هزاره ها برای دستیابی به حقوق اساسی مردم با مقامات حاکمیت فعلی( طالبان) درمذاکره هستند؛ اما به‌دلیل ضعف، پراکندگی و ناهماهنگی این نمایندگان، به تقاضای هیچ یک ترتیب اثرداده نمی شود.بدخواهان مردم هزاره از ظهور پدیده سیاسی جدید تحت عنوان حزب وحدت در هراس بودند؛ لذا با طراحی و اجرای توطئه های دوامدار، سرانجام موفق شدند تا در سال ۱۳۷۳ پایه های استوار وحدت را سست و عزت عمومی مردم را هدف قرار دهند. با کمال تاسف نفاق و چنددستگی بار دیگر به حالات همانند قبل از تشکیل حزب وحدت باز گشت. حزب پاسداران جهاد سابق یکی از محور های اصلی انشعاب در داخل حزب وحدت شمرده می‌شد، که بعد از انشعاب تحت عنوان «حزب وحدت ملی اسلامی» فعالیت های خود را در کنار دولت اسلامی استاد ربانی دوام داد. با سقوط کابل به دست طالبان در سال ۱۳۷۵، دولت اسلامی فعالیت های خود را در شمال افغانستان به ویژه مرکز ولایت تخار از سر گرفت. پس از هماهنگ شدن جناح مقابل حزب وحدت ملی اسلامی(پاسداران)، بادولت اسلامی و جبهه مقاومت شمال، جناح پاسدارن خود را در انزوایافته، ناگزیر بخشی ازآنان به هدف حمایت از منافع مردم درکنارطالبان قرارگرفت. در این فاصله زمانی، تعداد زیاد از چهره های شاخص و قوماندان های مشهور و سرشناس جناح حزب پاسداران جهاد سابق ترورو به شهادت رسیدند، تاجایی‌که دیگر هیچ تلاشی برای مهار جنگ ها و کینه توزی های داخلی نتیجه بخش نبود.در نهایت وقوع حادثه خونبار ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱ در مرکز تجارتی نیویورک، به سقوط حاکمیت طالبان انجامید. جناح پاسداران حزب وحدت بعد از شکل گیری حکومت موقت دچار انشعاب درونی گردید که از دل آن حزبی تحت عنوان «اقتدار ملی» پا به عرصه وجود نهاد. این اقدام یک آغازجدید در صف حزب پاسداران جهاد بود که منجر به ضعف داخلی این جناح گردید تاجائیکه به صورت فزاینده جایگاه خود را در فضای سیاسی کشور از دست داد. سرانجام بدنه اصلی حزی پاسداران جهاد سابق با تجدید تعهد سازمان جدیدی را تحت عنوان «حزب حراست اسلامی افغانستان» بوجود آوردند. به رغم فروغ قابل قبول حزب حراست ... در تعاملات سیاسی و اجتماعی، متاسفانه روند رو به رشد حزب به درستی حمایت و مدیریت نشدکه باعث دلسردی و نا امیدی عمومی در داخل حزب گردید. نهایتا در سال ۱۴۰۰جمع کثیری ازاعضای اصلی و کادرهای سابقه دار حزب حراست اسلامی، درتفاهم و هماهنگی با نیروهای جوان، پر انگیزه و متعهدجدید تصمیم گرفتند تاضمن حفظ ارزش های جهادی برای بازسازی این حزب، جریانی را تحت عنوان «حزب همدلی مردم افغانستان» به عنوان تنها میراث ‌دارمبارزات گذشته پایه‌گذاری نمایند،و با رویکرد متناسب با شرایط زمان فعالیت های خود را ادامه دهند. مدت زیادی از این فعالیت ها نگذشته بود که نظام جمهوریت در اثر یک معامله سیاسی بین المللی باگروه طالبان وبی کفایتی سران حکومت فروپاشید. حزب همدلی مردم افغانستان پس از یک وقفه کوتاه، بار دیگر با تغییر استراتژی مبارزاتی خود بر بنیاد قرائت جدیداز شرایط کنونی افغانستان و جهان، فعالیت خود را از سر گرفت. این حزب امروزه به عنوان یک تشکل سیاسی نیرومند در داخل و خارج از کشور در محور اهداف از قبل فیصله شده، فعالیت می نماید. حزب همدلی مردم افغانستان با ریشه‌های عمیق و پیشینه روشن در مبارزات چهار دهه گذشته ی ملت افغانستان با انگیزه تر از همیشه، پلان‌های سیاسی، خدماتی، اجتماعی و فرهنگی خویش را به پیش می‌برد.

موسس حزب

استاد عبدالحق "شفق"

استاد عبدالحق "شفق"

رییس حزب همدلی مردم افغانستان

درباره

استاد عبدالحق شفق در چهارم ماه حمل ۱۳۴۰ برابر با ۲۴ مارچ ۱۹۶۱ در قریه چهارباغ از توابع مرکز ولایت سرپل در یک خانواده مذهبی دیده به جهان گشود. در سال ۱۳۵۲ خورشیدی از مکتب ابتداییه شاه چنار فارغ گردید. دوره لیسه را در بهار ۱۳۵۷ خورشیدی در لیسه مسلکی امام ابوحنیفه (رح) در کابل به پایان رسانید. فراغت وی از لیسه، با کودتای کمونیستی هفت ثور همزمان گردید و زمینه تحصیل برایش در داخل کشور فراهم نبود؛ به همین جهت راهی خارج از کشور گردید. پس از دو سال تلاش بی وقفه موفق به ادامه تحصیل نگردید. (او در دوره نظام جمهوریت، موفق به ادامه تحصیلات خویش در رشته علوم سیاسی تا ختم مقطع ماستری گردید).

- تأسیس حزب همدلی مردم افغانستان

استاد شفق در دوران نظام جمهوریت از سال ۲۰۰۴ تا ۲۰۲۱ میلادی، به تناوب در پنج ولایت کشور به مدت نزدیک به ۱۳ سال به عنوان والی، به وطن و مردم خود خدمت نمود. در این میان علاوه بر دریافت صدها تقدیرنامه و تحسین نامه، تنها کارمند اداره خدمات ملکی بود که به پاس خدمات صادقانه خود موفق به دریافت ۳ مدال عالی دولتی از دست رئیس جمهور کشور گردید. در سال های اخیر جمهوریت به پیشنهاد همسنگران خود و جمعی از کدر های جوان کشور «حزب همدلی مردم افغانستان» را تاسیس نمود. حزبی که ریشه در مبارزات چهار دهه گذشته داشته و عملا در ۱۵ ولایت کشور حضور فعال دارد. در حال حاضر به عنوان رییس شورای مرکزی حزب نام‌برده به مبارزات سیاسی خود ادامه می دهد.

صفحات اجتماعی

- دوران جهاد

استاد شفق پس از نا امیدی ادامه تحصیل در خارج، همراه با تعدادی از همفکران خویش جهت سهم‌گیری در مبارزات مردم افغانستان به زادگاهش بازگشت. جبهات ولایت سرپل در آن زمان تحت عنوان «انجمن اسلامی جوزجان» (چون در آن وقت ولایت سرپل بخشی از ولایت جوزجان بود) فعال شده بود و ایشان بحیث معاون سیاسی انجمن نامبرده تعیین گردید. به اهتمام وی و سایر همکارانش مراکز فرهنگی و آموزشی در سراسر ساحات تحت کنترل پایگاه نام‌برده گشوده شدند.

در سال ۱۳۶۰خورشیدی بار دیگر به هدف ادامه تحصیل عازم خارج از کشور گردید که این بارنیز به آرزوی خود نرسید.لذا پس ازادای فریضه حج، در زمستان سال ۱۳۶۳ فرماندهی ۴۵۰ نفر از جوانان مهاجر را به عهده گرفته، راهی ولایات شمال کشور گردید. او بعد از ۴۵ روز طی مسیر پیاده با تحمل شرایط دشوار زمستانی به زادگاهش رسید و مجددا به معاونت سیاسی پایگاه نامبرده منصوب شد.

ایشان در سال ۱۳۶۴ بعد از فراهم شدن شرایط لازم، در تعامل با سایر مسئولان،( پایگاه مرکزی رسالت) را در مرکز ولسوالی بلخاب ولایت سرپل تاسیس نمود. با آغاز کار پایگاه موصوف، باکسب آرای اکثریت اعضای حاضر، حجت الاسلام سید حسن رضا عادلی بحیث رییس و آقای عبدالحق شفق بحیث معاون پایگاه انتخاب شدند. او همواره در سطح ولایات سرپل، بلخ و سمنگان از فعالیت های جهادی همسنگرانش احوال‌گیری و نظارت می‌کرد.

با آغاز تلاش های مقدماتی به هدف شکل گیری «حزب وحدت اسلامی افغانستان»، وی در اولین نشست تأسیس حزب در تابستان ۱۳۶۷ در مرکز ولسوالی لعل و سرجنگل ولایت غوراشتراک و حضور فعال داشت. در خزان سال ۱۳۶۷ برای پیگیری مسایل مربوط به تشکیل حزب وحدت به شهر بامیان رفت.درکنار ۱۵ تا ۱۸ نفر از بزرگان هزاره و شیعه افغانستان، بعداز هفت ماه پایداری، همدوش باسائربزرگان حاضردربامیان، تلاش نمود تا پیش نویس اساسنامه و آیین نامه های کمیته های کاری حزب را تهیه نمایند. ایشان علاوه بر همکاری در تهیه اساسنامه، بیش از ۶۰ در صد آیین نامه‌های کمیته های حزب را نیز تهیه نمودویکی ازبنیانگذاران ارشدحزب وحدت شمر ده می شود. پس از تأسیس حزب وحدت اسلامی افغانستان، درزمستان سال ۱۳۶۸ ایشان بحیث معاون امنیتی در ترکیب هیت اعزامی برای اعلان موجودیت حزب وحدت، عازم پاکستان و ایران گردید.

استاد شفق از سال ۱۳۶۸ تا اوایل سال ۱۳۷۰ ازجایگاه رئیس یکی ازکمیته ها، عضو شورای نمایندگی‌ خارج از کشور بود. و بعد از تشکیل اولین کنگره حزب در سال ۱۳۷۰ در ولسوالی یکاولنگ ولایت بامیان، در جلسات شورای مرکزی که پس ازختم جلسات کنگره، در مرکز بامیان ادامه یافت به حیث رییس کمسیون سیاسی و سخنگوی حزب وحدت اسلامی افغانستان انتخاب گردید. و تا سال ۱۳۷۲ در این سمت فعالیت نمود. بعد از سقوط رژیم کمونیستی در بهار ۱۳۷۱و ایجاد شورای تصمیم گیری حزب وحدت اسلامی در کابل، وی به عضویت شورای تصمیم گیری کابل درآمد. در این فرصت علاوه بر حفظ مسئولیت های حزبی به عنوان عضو شورای عالی جهادی افغانستان، تحت ریاست پرفیسور حضرت صبغت الله مجددی نیز فعالیت می‌نمود. در سال ۱۳۷۳ به عنوان رییس عمومی شوراهای نمایندگی حزب وحدت در خارج از کشور تعیین شد.

- دوران مقاومت

با انشعاب حزب وحدت در سال ۱۳۷۳ در کابل، دفاتر نمایندگی این حزب در خارج از کشور نیز تفکیک گردید. هم زمان کابل توسط طالبان اشغال شد و دولت اسلامی افغانستان،بعدازسقوط کابل، تحت ریاست استاد ربانی در ولایت تخار به کارهای خود ادامه داد. استاد شفق در آن دوره مدتی به‌حیث وزیر کار و امور اجتماعی انجام وظیفه نمود.

پس از شکل گیری و توسعه جبهات مقاومت علیه طالبان، فعالیت‌های سیاسی مخالفان نیز، در چهار محور عمده گسترش یافت: محور رم، محور جبهه مقاومت شمال، گروپ قبرس و مجموعه پیشاور. استاد شفق از اعضای ارشد گروپ قبرس بود که به هدف بازگشت آرامش در وطن از طریق پروسه سیاسی، در جلسات و سفرهای مختلف در کشور های منطقه و فرا منطقه حضور فعال داشت. حادثه ۱۸ سنبله ۱۳۸۰ در ولایت تخار که منجر به شهادت احمد شاه مسعود گردید، متعاقب آن رخداد خونین ۱۱ سپتامبر سال ۲۰۰۱ که مرکز تجارتی نیویورک را هدف قرارداد ومنجر به سقوط حاکمیت طالبان و برگزاری اجلاس بُن برای تعیین نظام آینده افغانستان گردید. وی درشکل گیری اداره موقت ازطریق اجلاس بن نقش بارزداشت.

- دوران جمهوریت

با تشکیل اداره موقت، در ۲۱ جوزای ۱۳۸۱ به عنوان عضو در لویه جرگه اضطراری شرکت نمود. و بتاریخ ۲۲ قوس ۱۳۸۲ در لوی جرگه تصویب قانون اساسی به عنوان وکیل منتخب مردم ولایت سرپل حضوریافت و در انتخابات تعیین هیئت اداری لوی جرگه داوطلب عضویت هیات اداری جرگه گردیدکه با کسب ارای لازم به‌حیث نائب اول جرگه انتخاب گردید. در همان سال نقش مهمی در تأسیس ریاست مستقل اداره ی مبارزه با ارتشاء و فساد اداری افغانستان داشت. و سایر فعالیت های دولتی و رسمی ایشان در دوره جمهوریت به ترتیب ذیل است:

  1. یکم: ولایت سمنگان
    از تاریخ ۱۳ اسد ۱۳۸۳ تا ۲۷ ماه عقرب ۱۳۸۶ به مدت سه سال به‌حیث والی ولایت سمنگان انجام وظیفه نمود.درسمنگان پروژه‌های انکشافی بسیاری را در سکتور های مختلف تطبیق کرد، از جمله در مورد سه پروژه حیاتی و استراتژیک ذیل که خواست جدی مردم سمنگان بود، تلاش و اقدامات مؤثر ابتدایی را آغاز نمود:
    • تطبیق ماسترپلان تفصیلی شهر ایبک به موقعیت شرق شاهراه عمومی. خوشبختانه این پروژه در نهایت تطبیق و در اختیار اهالی قرار گرفت.
    • تلاش مقدماتی به هدف تطبیق پروژه انتقال آب اشامیدنی سالم از ولسوالی خرم و سارباغ به مرکزولایت،سرانجام با تطبیق این پروژه بزرگترین مشکل و دغدغه مردم مرکز ولایت رفع گردید.
    • اسفالت سرک معادن ذغال سنگ ولسوالی دره صوف بالا تا شهر مزار شریف. این پروژه با تلاش همه جانبه مسئولین ولایت و همکاری بی دریغ وزیر محترم فوائد عامه وقت جناب سهراب علی صفری، بعداز طی مراحل اداری تطبیق و تکمیل شد.
  2. دوم : ولایت فاریاب
    از تاریخ ۲۸ ماه عقرب ۱۳۸۶ تا ۲۵ ماه اسد ۱۳۹۱ به مدت بیش از پنج سال به‌حیث والی فاریاب ایفای وظیفه نمود. در این دوره، خدمات گسترده‌ای در فاریاب، تحت رهبری ایشان صورت گرفت. هزاران پروژه خُرد و متوسط از طراحی تا تطبیق، تکمیل گردید که موارد ذیل از عمده‌ترین آن‌ها هستند:
    • آغاز و تکمیل اسفالت اساسی سرک حدفاصل ولسوالی های چهارگانه اندخوی الی پنج کیلومتری ولسوالی غورماچ به طول بیش از ۲۳۷ کیلومتر؛
    • توسعه شبکه برق وارداتی در مرکز و تمام روستاهای ۹ ولسوالی ولایت فاریاب؛
    • تاسیس شهرک تجارتی و ایجاد اداره شاروالی در بندر مرزی آقینه؛
    • تکمیل پروژه ی میدان هوایی ملکی شهر میمنه؛
    • اسفالت جاده های چندین ولسوالی ولایت فاریاب؛
    • انتقال آب آشامیدنی سالم از آمو دریا به طول ۱۲۰ کیلومتر برای ساکنین ولسوالی های چهارگانه اندخوی؛
    • جذب بودجه و اعمار ساختمان های لیلیه و تدریسی برای دانشگاه فاریاب؛
  3. سوم: ولایت دایکندی
    استاد شفق از دوم ماه ثور ۱۳۹۲ تا پنجم سرطان ۱۳۹۴به مدت دو سال به‌حیث والی دایکندی انجام وظیفه نمود.
    دایکندی ولایت تازه تأسیس بود که در مدت کوتاه ایجاد خود تا آن زمان چهار والی را پشت سر گذرانده بود. و همه چیز در حالت قبلی قرار داشت. مرکز ولایت به دلیل عدم تطبیق ماستر پلان شهری مانند یک دهکده کلان دیده می‌شد. جز چند مورد معدود بر روی رودخانه ها پلی ساخته نشده بود. در تمام ولایت حتی جاده ی درجه دو معیاری وجود نداشت. کار میدان هوایی به مشکل تخنیکی برخورده بود. برق، آب آشامیدنی صحی، مراکز ورزشی و بند برق وجود نداشت. بیش از هشتاد فیصد مکاتب فاقد امکانات و تعمیر بودند. شفاخانه‌ی ولایتی وجود نداشت و مراکز صحی در سراسر ولایت فاقد تعمیر اساسی و با مشکلات زیاد مواجه بودند. این حالات در شرایطی قرار داشت که همزمان با آغاز مسئولیت ایشان، مؤسسات امداد رسان در آستانه سال ۲۰۱۴ میلادی، عملا در حال ترک افغانستان بودند. از سوی ديگر انتخابات ریاست جمهوری در شرُف برگزاری بود، رییس جمهور و همکارانش درکابینه، تنها به انتخابات و نتایج آن فکر می‌کردند. با تلاش، ابتکار، همکاری فزاینده و جلب حمایت بزرگان دایکندی، ایشان موفق شد علاوه بر صدها پروژه‌ای خُرد و متوسط، برای پروژه های نسبتا عمده ذیل بودجه جذب و آن‌ها را در مرحله اجرا بگذارد.
    • با جلب رضایت مدعیان مالکیت اراضی محل اعمار شهرک جدید نیلی، که از موانع اصلی برای تطبیق ماستر پلان شهری محسوب می‌گردید. مهم ترین مانع رفع گردید و پروژه در مرحله خط اندازی و تطبیق قرار گرفت که امروزشاهد ایجاد یک شهر معیاری درمرکزولایت موصوف هستیم
    • تطبیق پروژه چوک (میدان مرکزی) شهر جدید به مساحت ۱۰ جریب زمین؛
    • جذب بودجه و تطبیق پروژه شفاخانه ۱۰۰ بستر ولایتی و ۸۵ مرکز صحی فرعی در ساحات محروم و دوردست؛
    • جذب بودجه و تطبیق پروژه حیاتی بند برق سوختوک در مرکز نیلی؛
    • اخذ منظوری مؤسسه ی تحصیلات عالی دایکندی به ظرفیت دو دانشکده ای زراعت و تعلیم و تربیت. فعال سازی مؤسسه و جذب اساتید و ایجاد تسهیلات لازم به آنان؛
    • جذب بودجه و اعمار ساختمان های استاندارد تدریسی و لیلیه برای موسسه تحصیلات عالی دایکندی؛
    • علاوه بر مراکز فعال مخابراتی موجود در سطح مرکز و لسوالی ها، اخذ مجوز تطبیق ۲۱ استیشن جدید مخابراتی در مناطق محروم و دور دست؛
    • جغل اندازی درجه دو، سرک شاهراه از شهر نیلی الی بازار بند کوسه ولسوالی ورس ولایت بامیان؛
    • اخذ منظوری و تطبیق ۲۰ کیلومتر سرک اسفالت از مرکز نیلی الی بند بُرلان شهرستان؛
    • تکمیل پروژه استودیوم ورزشی مرکز نیلی؛
    • جغل اندازی صدها کیلومتر سرک در ولسوالی ها و روستا ها؛
    • تکمیل کار میدان هوایی فعلی.
    • سروی، اسکیچ، دیزاین، اخذ منظوری برای اعمار میدان هوایی معیاری جدید در مرکز شهر نیلی؛
    • جذب بودجه و طی مراحل اسناد تخنیکی، اسفالت ۸ کیلومتر سرک داخل شهر جدید نیلی.وختم پروسه داوطلبی؛
    • افتتاح کار شهرک عودت کنندگان.
  4. چهارم: ولایت تخار
    از تاریخ نوزدهم ماه حمل ۱۳۹۸ برابر با دهم آپریل۲۰۱۹ تا نوزدهم قوس ۱۳۹۹ استاد شفق به‌ حیث والی ولایت تخار ایفا وظیفه نمود. در آن زمان جنگ و تهاجمات طالبان علیه نیروهای دولتی در ولایت تخار به شدت درحال گسترش بود. ایشان ضمن مدیریت جنگ، مراقبت و نظارت از تطبیق پروژه های کوچک و متوسط را در این ولایت به عهده داشت، به یژه تطبیق سه پروژه استراتژیک و مهم ذیل را در آن ولایت بیشتر در محراق توجه قرار داد:
    • وصل کردن ولایات شمال- شرق از طریق دره ورسج به ولایت پنجشیر و کابل، که خوشبختانه این پروژه به شدت تحت کار قرار گرفت؛
    • طراحی میدان هوایی معیاری که اسناد این پروژه بعد از طی مراحل تکمیل و بودجه اعمار آن جذب گردید؛
    • آغاز همزمان کار اسفالت جاده های بین شهری پنج ولسوالی ماوراء کوکچه بعد از طی مراحل اسنادی و جذب بودجه.
  5. پنجم: ولایت سرپل
    در تاریخ ۳۰ برج جوزای ۱۴۰۰ برابر با ۲۰ جون ۲۰۲۱ همزمان با سقوط پی در پی مراکز ولسوالی‌ها و قریه جات، حکومت مرکزی استاد شفق را بحیث والی ولایت سرپل توظیف نمود. این مسئولیت در شرایطی به او سپرده شد که تمام ولسوالی ها و قریه جات ولایت سرپل به جز ولسوالی بلخاب، به کنترل گروه طالبان درآمده بود و مرکز ولایت نیز از چهار جهت در محاصره کامل بود. او این مأموریت خطیر را بخاطر عشق به وطن و مردم با تمام تهدیدات آن پذیرفت. و در نخستین اقدام با افراز پسته های مستحکم، خطوط دفاعی اطراف مرکز ولایت را ایجاد نمود. و با جذب جمع کثیری از جوانان داوطلب، امیدواری برای دفاع از مرکز ولایت را افزایش داد. ایشان در تمام مدت مسئولیت خود مصروف دفاع در برابر تهاجمات دوامدار مخالفین بود. سرانجام به تاریخ هفدهم ماه اسد ۱۴۰۰ بعد از سقوط مرکز ولایت جوزجان و برخی ولایات دیگر، حسب دستور وزیر دفاع وقت در شرایط که هیچ راه بیرون رفت از محاصره وجود نداشت، مجبور به تخلیه شهر و ترک سنگر های دفاعی گردید. و در یک اقدام معجزه آسا همراه با ۲۷۲ نفر از نیرو های همکار خود درحالیکه تعدادی از آنان مجروح بودند شب هنگام از محاصره خارج گردیده خود و همرزمانش را به میدان هوایی شبرغان رسانید که تا آن دم تنها منطقه تحت کنترل نیروهای دولتی درولایت جوزجان بود. او سپس به شهر مزار شریف رفت و در ۲۲ ماه اسد ۱۴۰۰ به کابل رسید. بعد از سقوط نظام جمهوریت در ۲۴ ماه اسد ۱۴۰۰، مدت دو هفته را در یکی از محلات شهر کابل بطور غیر علنی سپری نمود. در نهایت به تاریخ پنجم ماه سنبله ۱۴۰۰ برابر با ۲۷ آگوست ۲۰۲۱ از طریق مرز زمینی ذریعه یک عراده موتر سرویس از کشور خارج گردید و فعلا همانند بسیاری از هموطنان خود در دیار غربت به سر می برد.

- تأسیس حزب همدلی مردم افغانستان

استاد شفق در دوران نظام جمهوریت از سال ۲۰۰۴ تا ۲۰۲۱ میلادی، به تناوب در پنج ولایت کشور به مدت نزدیک به ۱۳ سال به عنوان والی، به وطن و مردم خود خدمت نمود. در این میان علاوه بر دریافت صدها تقدیرنامه و تحسین نامه، تنها کارمند اداره خدمات ملکی بود که به پاس خدمات صادقانه خود موفق به دریافت ۳ مدال عالی دولتی از دست رئیس جمهور کشور گردید. در سال های اخیر جمهوریت به پیشنهاد همسنگران خود و جمعی از کدر های جوان کشور «حزب همدلی مردم افغانستان» را تاسیس نمود. حزبی که ریشه در مبارزات چهار دهه گذشته داشته و عملا در ۱۵ ولایت کشور حضور فعال دارد. در حال حاضر به عنوان رییس شورای مرکزی حزب نام‌برده به مبارزات سیاسی خود ادامه می دهد.